![](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/soleyeavazblogfaco/Thumb_194244.jpg)
مشعل حقابن ملجم چو زد از راه جفاتیغ بر فرق علی شیر خدابه زمین قامت مولا افتادلرزه بر گنبد خضرا افتاداز سر شوق سر منشق راسر آکنده ز راز حق رااسدالله بسائید به خاکخاک زد بوسه بر آن تارک پاکگشت محراب ز خون رنگ شفقتا که افتاد ز پا مشعل حقدست شکرانه بمالید به رودیده اش محو جمال رخ اوگفت با رمز و اشارات به دوستهرچه برمن رسدازدوست نکوستعرشیان شیون و افغان کردندفرشیان موی پریشان کردندجمله گفتند به آوای حزینخالی از حجّت حق گشت زمینتا که احباب خبردار شدندجانب حیدر کرّار شدندحسنین آمده با دیده ی ترسوی محراب به دیدار پدردل محراب زخون دریا بودغوطـــه ور در یم خون مولا بودهمه گفتند به آوای بلندابن ملجم را آرید به بندمثله اش کرده امانش ندهیدرخصت حرف و بیانش ندهیدگفت مولا به سرا آریدشز جفا هیچ میازاریدشاگر این زخم بیابد بهبودعفو من شامل اوخواهد بودور به این ضربه ز دنیا رفتمبه سراپرده ی اعلی رفتمبه یکی ضربه کنیدش تعزیرتا چه باشد من و او را تقدیر*** *** ***شیر حق را به سرا چون بردندزود رفتند و طبیب آوردندگفت با دیدن آن زخم طبیبنیست امید به بهبود حبیبزهر کاری شده وارد بر سرکار از کار گذشته ست دگرزین سخن جمله دل افگار شدندبا غم و رنج و تعب یار شدندگفت با زینب کبری ، کلثومشدم از نعمت با با محرومافسری رفت جهان را ازسرکه نیابند نظیرش دیگربعد از این کیست که امید دهدمژده از تابش خورشید دهدبعد از این کیست که در نیم? شبببرد قوت یتیمان عرب***بهر تودیع چو برخاست طبیبگفت با اهل سراپرده ی طیبزهر بر خون علی چون که رسیدامشب از شیر غذایش بدهیدکودکان کاسه ی شیر آوردندشیر از بهر امیر آوردندچو نگه کرد علی شیرخدابه اسی گل کردم ........
ما را در سایت گل کردم ..... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asoleyeavazblogfacod بازدید : 155 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 4:24